حتی اگر خرافاتی هم نباشیم، اگر از ما بپرسند کدام عدد به بدشانسی معروف است، پاسخ ما عدد 13 است. این موضوع نشان از وجود ریشه هایی در پس پرده نحسی عدد سیزده دارد. در این مقاله به بررسی این ریشه ها در فرهنگ کشورهای غربی و نیز افسانه هایی که به دنبال آن ایجاد شده است می پردازیم.

مسئله عدد 13

جمعه در فرهنگ غربی روزی است همچون پنجشنبه در فرهنگ ما؛ روزی که فردای آن آغاز تعطیلات پایان هفته است. اما اگر این روز فرخنده با سیزدهم ماه مصادف شود، به عنوان روزی نحس از آن یاد می شود؛ هرچند واضح است که پشت این نحسی دلیل علمی نهفته نیست! بر اساس همین باور، بسیاری از کسانی که ساکن کشورهای غربی هستند، به دنبال تغییر رفتارهایشان در روز جمعه ای هستند که مصادف با 13ام ماه است.

برای کسی که به دنبال خرافات نیست، این تغییر رفتار به همان اندازه عجیب است که کسی بدون دلیل موجهی بگوید من در بیست و دوم ماه به مسافرت نمی روم؛ یا به صاحب هتلی بگوید من در طبقه بیست و دوم اتاق نمی خواهم! اما اگر آن شخص به شما بگوید این عدم تمایل به انجام کاری مثبت در روز بیست و دوم ماه –که رفتاری عجیب است-  در میان میلیون ها انسانی که در اطراف من زیست می کنند رایج است.

بدین سان می توان حدس زد که چرا آمریکایی ها –همچون سایر مردم کشورها- ترجیح می دهند در طبقه سیزدهم هتل، اتاقی رزرو نکنند. بر اساس گفته های شرکت ساخت آسانسور اُتیس اِلِویتور، از هر هفت مشتری که سفارش ساخت آسانسور برای سازه های 13 طبقه یا بیشتر را دارند دارند، شش نفر از آنها ترجیح می دهند که آسانسورشان در طبقه 13 ایست نداشته یا عدد سیزده در آسانسورشان ذکر نشود.

آنچه اهمیت موضوع عدد سیزده را بیشتر می کند، این است که تغییر رفتار نسبت به عدد سیزده فقط در یک شخص پدیدار نمی شود، بلکه میلیون ها نفر نسبت به این عدد واکنش نشان داده و بر نوع رفتارشان تأثیر می گذارد.

ریشه های نحسی عدد 13

ریشه های نحسی عدد 13 که به triskaidekaphobia (تریسکایدکافوبیا – اعتقاد به خرافه نحسی عدد سیزده) باز می گردد، بسیار مبهم و سوال برانگیز است. بررسی تاریخی آن می تواند به سادگی شباهتی به دلایل تاریخی خوش شانسی عدد 12 داشته باشد. جو نیکِل پژوهشگری است که برای کمیته اسکپتیکال اینکوئری پیرامون ادعاهای غیرعادی تحقیق و تفحص می کند. او معتقد است که عدد 12 اغلب نشانگر "کامل بودن" است؛ برای نمونه ماه های سال 12 ماه است، خدایان المپوس 12 خدا هستند، همچنین حواریون مسیح نیز 12 نفر هستند. در مقابل، عدد سیزده ضد حس تعالی و کمال است.

یکی از ریشه های نامطلوب بودن عدد 13 به مهمانان ضیافت شام حضرت مسیحباز می گردد. در اسطیر نورس، خدای لوکی سیزدهمین خدایی بود که به ضیافت والهالا دعوت شد؛ همان شخصی که خدای بالدور، دیگر شرکت کننده جشن را با فریب به قتل رساند. در آیین مسیحیت، علاوه بر این، یهودا- همان حواری که به حضرت مسیح خیانت کرد – سیزدهمین مهمان در ضیافت شام آخر حضرت مسیح وارد شد.

اما حقیقت این است که فرآیندهای اجتماعی-فرهنگی می توانند بدشانسی را با هر عددی مرتبط کنند. زمانی که شرایط یک واقعه مساعد باشد، شایعه یا خرافه ای موجب می شود که واقعیت اجتماعی خود را بوجود می آورد.

به عنوان مثال در کشور ژاپن، عدد 9 نشانه بدشانسی و نحسی است. احتمالاً به این دلیل است که تلفظ عدد 9 در ژاپنی به تلفظ «رنج کشیدن» در آن زبان مشابه است. همچنین در کشور ایتالیا عدد 17 نشانه بدشانسی و در کشور چین عدد 4 همچون «مرگ» خوانده شده و در این منطقه بیش از عدد سیزده در مقایسه با فرهنگ غربی از آن اجتناب می گردد؛ این اجتناب از عدد چهار در کشور چین تا جایی است که برخی مردم آنجا حاضرند هزینه بیشتری بپردازند تا از وجود آن در شماره تلفن همراه خودشان اجتناب شود.

توضیحات اجتماعی و روانشناختی

در علم روانشناسی، گونه های مختلفی از فوبیا برای انسان شمرده شده است و مردم هم دلیل این ترس های بیش از حد که فوبیان خوانده می شوند را در ریشه های روانی خود جستجو می کنند. فوبیاها می توانند از تجربه های منفی هر شخص ناشی شود. به عنوان مثال ترس از زنبورعسل پس از گزیده شدن توسط یکی از آنها  از نمونه ترس هایی است که برای برخی ایجاد می شود.

بخشی از شهرت عدد سیزده می تواند به احساس ناآشنا بودن آن یا به عبارت علم روانشناسی «احساس ناهنجاری» مربوط دانست. توضیح آنکه در زندگی روزمره، عدد دوازده از عدد سیزده رایج تر است؛ به عنوان مثال ماه سیزدهم در طول یک سال نداریم، یا در ساعت های دیواری و مچی بعد از ساعت دوازده ظهر، ساعت 13 نداریم و مجدد ساعت از یک شروع می شود. هرچند نادر بودن کاربرد عدد سیزده در چنین مواردی الزاماً موجب بروز فوبیا نمی شود، با این حال تحقیقات محققان روانشناسی نشان داده است که ما از آنچه بیشتر برایمان آشناست، استقبال می کنیم، و آنجه را کمتر برایمان ناآشناست دور می ریزیم. به همین سبب عدد سیزده با نگرش منفری مرتبط تر می گردد.

از سوی دیگر، این احتمال وجود دارد به دلیل باور مردم به اثرات منفی ماه کامل بر رفتار و سلامت روان و رفتار انسان ها، ویژگی های منفی این باور را به عدد سیزده (شب چهارده) نیز اختصاص دهند. هرچند باور به تأثیر ماه شب چهارده بر افزایش جنایت، تصادفات و سایر بلایای انسانی کاملا رد شده است، با این حال مردم به دنبال مهر تأییدی بر باورشان به این ادعا هستند، بطوریکه همواره به دنبال یافتن ارتباط میان وقایع غیرمرتبطی از این قبیل هستند. به عنوان مثال، تصادف با ماشین در شبی که ماه کامل شد، مخصوصا اگر با روز سیزدهم ماه هم مصادف باشد، بیشتر موجب پراهمیت جلوه دادن آن می گردد.

از طرفی تأثیر رسانه ها و شبکه های اجتماعی در مستحکم تر کردن باور غلط را هم نباید نادیده گرفت؛ بطوریکه موجب می شود با ساختن فکت های ساختگی و ذکر حوادث با ارتباط آن به عدد سیزده، و همچنین تشکیل گروه هایی برای تمرکز بر جنین مواردی، موجب افزایش ترس از عدد 13 و مرتبط دانستن اتفاقات با آن دانست. پر واضح است که شبکه های اجتماعی نیز با تولید "میم" ها می تواند به وایرال کردن این موارد میان کاربران دامن بزند و وارد فرهنگ مردم کند.

باورهای غلط، نتایج درست

به نظر می رسد که روابط عمومی شرکت ها و موسسات ترجیح می دهند به جای آگاه ساختن مردم از خرافه هایی که به آن باور دارند، در برابر آن سر تسلیم فرود و به آن دامن زنند. به عنوان نمونه شاید به دلیل مأموریت تأثربرانگیز آپولو 13، ناسا شماره گذاری ترتیبی مأموریت های شاتل فضایی را تغییر داد و سزدهمین پرواز شاتل فضایی را STS-41-G نامید.

از آنجایی که باورهای خرافی از قبیل نحسی عدد 13 نادرست هستند، بنابراین به همان اندازه می تواند ضرر رسان باشد. بنابراین شایسته است شرکت ها و موسسات به جای تأیید باورهای خرافی مردم، آنان را از خطر باور به چنین خرافاتی همچون نحسی عدد سیزده آگاه سازند.